همشهری آنلاین: دو گانه عجیبی است قربانی یا جلاد بودن. عجیبتر آنکه وقتی نخواهیم قربانی باشیم باید جلاد باشیم و اگر نخواهیم جلاد باشیم گویی قربانی میشویم.
چگونه؟ همانطور که آلبر کامو میگوید همانوقت که میخواهیم قربانی ظلم نباشیم و در پی توجیه هستیم.
توجیه چه؟ توجیه چرخه خشونت. آنگاه که دلایلی با قدرت میخواهند ما را متقاعد کنند که گاهی کشتن انسانها / قتل دیگران درست بوده است.
کامو در کتاب نه قربانیان و نه جلادان راهی مستقیمی را به انسان نشان میدهد تا نتواند هیچ قتلی را مشروع تلقی کند. واین به عقیده او این یعنی خودداری از جلاد بودن. و البته که این یک ضرورت اخلاقی است. این که ما نه قربانی باشیم و نه جلاد. و هیچ نوع سرسپردگی و باوری ازهر جنسی نباید قتل دیگری را مشروعیت ببخشد.
کتاب «نه قربانیان، نه جلادان!» از آلبر کامو مجموعه یادداشت هایی است که ابتدا در روزنامه کُمبا (نبرد) در فاصله کمی از جنگ جهانی دوم نوشته شده. کُمبا یک نشریه زیرزمینی در بخش اشغالی فرانسه بوده. کامو از ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۷ سردبیر کمبا بود. در این فاصله بود، یعنی نوامبر ۱۹۴۶ که او هشت مقاله سلسله وار برای کمبا نوشت، با همین عنوان «Ni Victimes,ni bourreaux». بعد از انتشار، این مقالات چندین بار دیگر در نشریات مختلف باز نشر شده نهایتا در ۱۹۶۰ همزمان با درگذشت کامو به شکل کتابی مستقل منتشر شد والبته خیلی پیشتر از آن به انگلیسی نیز ترجمه شد. این کتاب در فارسی نیز با ترجمه هوشمند دهقان توسط نشر رازگو در اردیبهشت ۹۹ منتشر شده است.
کتاب کوچک و عمیق کامو تلنگری است در جهانی که گاه خشونت با دلایلی مقدس، انسانی و حتی عقلانی توجیه میشود تا همه ما غیر مستقیم اگر نخواهیم قربانی باشیم تبدیل به جلادانی شویم که چرخه خشونت را روا میدانند. کامو اما هیچ کدام از این دو گانه را بر نمیتابد و با توضیح آنچه در تاریخ بر اساس این دوگانه بر سر انسان آمده، نهیب میزند که هم قربانی نمانید و هم جلاد نباشید. او از یک قرارداد اجتماعی تازه سخن میگوید و «به سوی گفت و گو بودن». از اینکه باید ترس و سکوت و انزوای ناشی از آن را کنار گذاشت و به سراغ گفت وگو و ارتباطی بین انسانی در سطح جهانی رفت.
نثر خلاصه گو، کوبنده وجذاب کامو از مشخصه این مقالات است. برای همین، پایان این نوشته را با آغاز مقاله نخست این کتاب شروع میکنم:
«قرن هفدهم، قرن ریاضیات؛ قرن هجدهم، قرن فیزیک؛ و قرن نوزدهم، قرن زیست شناسی بود. اما قرن بیستم قرن وحشت است. با خود خواهید گفت وحشت که علم نیست! اما علم با وحشت بیگانه نیست. زیرا آخرین پیشرفتهای نظری، علم را به نقض غرض خود واداشته است؛ چرا که کاربردهای علمیِ علم، سراسر کره زمین را در خطر انهدام قرار داده است. بنابر این حتی اگر وحشت را به خودی خود علم ندانیم، تردیدی نیست که وحشت، نوعی روش است.»
نظر شما